بارونی(فاطمه)
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، 9:19 PM
ممنون که هستین...

بارونی(فاطمه)
دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، 9:30 PM
پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کند،روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش…
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟! پیرمرد لبش را گزید و گفت نه! پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم…
(دوست خدا بودن سخت نيست…)

بارونی(فاطمه)
شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، 12:21 PM
تلخ ترین قسمتِ زندگی اونجاستکه آدم به خودش میگه :چی فکر میکردیمو چی شد . .
بارونی(فاطمه)
سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، 4:29 PM
نازلي! بهار خنده زد و ارغوان شكفت
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
نازلي سخن نگفت،
سر افراز
دندان خشم بر جگر خسته بست رفت
***
نازلي ! سخن بگو!
مرغ سكوت، جوجه مرگي فجيع را
در آشيان به بيضه نشسته ست!
نازلي سخن نگفت
چو خورشيد
از تيرگي بر آمد و در خون نشست و رفت
***
نازلي سخن نگفت
نازلي ستاره بود:
يك دم درين ظلام درخشيد و جست و رفت
نازلي سخن نگفت
نازلي بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شكست!
و
رفت...
(احمد شاملو)

.
بارونی(فاطمه)
یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، 12:58 PM
گاهی فقط بهانه می خواهی....
برای عاشق شدن...
یک نگاه،یک اشاره و...
تو عاشق می شوی...
با بهانه بی بهانه مهم نیست...
مهم این است که عاشق شدی...
ومال کس دیگری...
همین...
(اینو خودم نوشتم)

بارونی(فاطمه)
شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، 9:48 PM
کجایی؟؟؟
صدای قدم هایت نمی اید...
نه شاید...
اگر هم که می اید اهسته است...
انقدر اهسته که معلوم است،
دیگر مال من نیستی...
مالکیت تو مال دیگری شده است...
(اینو خودم نوشتم...)

بارونی(فاطمه)
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، 11:25 AM
به خیلی ها میگیم “ دوست ”…به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم .خیلی از این “دوست”ها ، دوست نیستن.همکارن ، همکلاسین ، فامیل دورن ، همسایه ن ، یه آشنان”دوست” اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی .اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی .که اگه دلت گرفت بهش میگی “ دلم گریه میخواد ! ”اونیه که دستت رو میگیره و میگه “ میفهمم ” .که نمیخواد براش توضیح واضح بدی .اونیه که سر زده خراب میشی سرش.نمیگی شاید آمادگی نداشته باشه.چون مهم نیست.نه برای اون نه برای تو .حتی اگر خونه ش خیلی کثیف باشه.یا سرش خیلی شلوغ باشه.چون همیشه برای تو وقت داره.دوست اونیه که همیشه برات گزینهء اوله.اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.تحقیرت نمیکنه. بهت نمیخنده…بقیه یا همکارن، یا همکلاسین، یا فامیل دورن، یا همسایه، یا یه آشنانهمهء اینا رو گفتم که بگم آدما عوض میشناما معیار دوستی عوض نمیشه.برای همین یکی که تا دیروز برات “دوست” بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی قدیمی…بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه “دوست "

بارونی(فاطمه)
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، 11:14 PM
آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست.اصلا یک �امضا� هستند برای خودشان!افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است.اینها به شدت �خودشان� هستند.یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!در یک کلمه، �شارپ� هستند و یادت نمی رود �هستن� هایشان را،بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت،بس که بَلدند “باشند” …این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی …دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است،که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است !

بارونی(فاطمه)
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، 7:7 PM
باور کن ...
در تقدیر هر انسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص ...
یک اتفاق خاص ...
یا یک موهبت خاص ...
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش، بدون ذره ای تردید!
زندگی درست مثل نقاشی کردن است ...
خطوط را با امید بکش ...
اشتباهات را با آرامش پاک کن ...
قلم مو را در صبر
غوطه ور کن ...
و با عشق رنگ بزن ...

بارونی(فاطمه)
شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶، 7:2 PM
اولین روزه امسالتون قبول باشه...
